مبانی نظری و پیشینه تحقیق مبانی نظری تحقیق و پیشینه تحقیق تعاریف و مدلهای استراتژی مدیریت دانش (فصل دوم پایان نامه) 160620
کد فایل
160620
دسته
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
نوع فایل
تحقیق
تعداد مشاهده
1169
فرمت فایل دانلودی
.zip
فرمت فایل اصلی .docx
تعداد صفحات 71
حجم فایل
0 بایت
0
0
لینک دانلود و خرید پایین دسته بندی : ووردنوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 71 صفحه قسمتی از متن word (..docx) : فصل دوم بررسی مفاهیم و پیشنه پژوهش10فصل دوم بررسی مفاهیم و پیشینه پژوهش 92-1- مقدمه 102-2- سازمانهای یادگیرنده و دانشی 102-3- مفهوم مديریت دانش 122-4- الگوهای چهارگانه ایجاد دانش در هنگام تغییرات پروژه های سازمانی 15ذخیره دانش 17تحلیل و داده کاوی 17انتقال و توزیع دانش 18بکارگیری و رواسازی دانش 19ارزيابي عملکرد مديريت دانش 192-5- مفهوم سازي پياده سازي مديريت دانش 212-6- مبانی تئوریک مدیریت دانش 25دانش چیست؟ 25داده 26اطلاعات 27دانش 28روابط داده، اطلاعات و دانش 29عناصر دانش 29تجربه 30پیچیدگی 30قضاوت و داوری 30ارزشها و باورها 312-7- ویژگیهای دانش 312-8- انواع دانش 342-8-1- انواع دانش از نظر نوناکا 342-8-2- انواع دانش از نظر جورنا 352-8-3- انواع دانش از نظر ماشلوپ 362-8-4- طبقه بندی بلاکلر از دانش 372-8-5- طبقه بندی لیدنر و علوی از دانش 372-9- عوامل کلیدی موفقیت در پیادهسازی مدیریت دانش 382-10- ارزیابی عملکرد مدیریت دانش 432-11- بررسی پیشینه پژوهش مدلهای استراتژیک مدیریت دانش 452-11-1- گروهبندي دانش بر مبناي استراتژی دانش 482-11-2- مدل كلی ساختار نظامهاي مديريت دانش 482-11-3- مدل استراتژی مديريت دانش ميلتون 502-11-4- مدل استراتژی مديريت دانش بنيادي در سازمان 522-11-5- مدل راهبردي مديريت دانش 54فصل دوم بررسی مفاهیم و پیشنه پژوهش112-11-6- مدل استراتژی زنجيرهدانش 562-11-7- مدل استراتژی چهار حلقهاي مديريت دانش 582-11-8- مدل استراتژی چند عاملي توسعه نظامهاي مديريت دانش 592-11-9- مدل استراتژی چرخه حيات دانش 602-11-10- مدل استراتژی مدیریت دانش SECI 642-11-11- استراتژی مدیریت دانش کدگذاری و شخصی سازی (Hansen et al, 1999) 672-1- مقدمهدانش به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی و ایجاد ارزش (King & Zeithalm, 2003)، عنصری ضروری برای توسعه شایستگیهای کلیدی و به طور کلی عاملی تعیینکننده برای شرکتها با آمال جهانی شناخته شده است. علاوه بر این، دانشی را که شرکتها با آن آشنا میشوند، منبعی پویا است که نیازمند مدیریت دقیق میباشد. بدیهی است، مادامي كه سازمانها در زمينه ارزيابي داراييهاي دانشي خود، پيمايشي انجام ندهند، مديريت دانش، بهبود عملكرد و توسعه سازماني را تصديق نخواهد نمود (Longbottom & Chourides, 2009). جريانات اقتصادي به واسطهي افزايش رقابتهاي تجاري، تمايلات سازمانها، همگوني و تقارب محصولات و خدمات و توسعه وسيع تكنولوژي، تخصصي شده است (, 1998 Davenport & Prusak). ريسك و عدم اطمينان ذاتي در چنين محيط پويايي، اهميت مديريت دانش سازماني را افزايش داده است. شواهد نظري و تجربي گوناگون، مديريت دانش را به عنوان يك منبع كليدي براي به دست آوردن مزيت رقابتي و در پي آن هدايت به سوي موفقيت سازماني، به اثبات رسانيده است. این فصل از پژوهش به بیان مفاهیم اصلی و پیشینه پژوهش در ارتباط با مدیریت دانش مخصوصا مدلهای استراتژی مدیریت دانش خواهد پرداخت فصل دوم بررسی مفاهیم و پیشنه پژوهش12تا بدین وسیله بتوان در فصول آتی، با استفاده از این مفاهیم، روش پژوهش مناسب و شاخصهای اندازهگیری مناسب را انتخاب کرد. 2-2- سازمانهای یادگیرنده و دانشیطي ١٠ سال گذشته، عوامل اقتصادي، اجتماعي و فناوري متعدد به طور فزايندهاي تشديد و موجب تغيير كلي محيط كار شدهاند. اين تغييرات چنان سريع اتفاق افتاده و رقابت نيز چنان زياد شده است كه سازمانهاي دايناسوري عظيم با مغزهاي كوچك رشد یافته در قرن بيستم، نميتوانند در دنياي جديد قرن بيست ويكم داوم بياورند. هريسون اون (1991) در كتاب خود با عنوان ”ببرسواري: انجام كسب و كار در دنياي در حال تحول” مينويسد: “زماني وظيفهي اصلي كسب وكار، سودآوري و توليد محصول بود. اكنون وظيفهي اصلي كسب و كار تبديل شدن به سازمان يادگيرندهي اثربخش از تغییرات رخ داده است (Owen, 1991). اين بدان معني نيست كه سود و محصول، ديگر مهم نيست بلكه بدين معناست كه بدون يادگيري مستمر دستيابي به آنها ناممكن خواهد بود”. به طور خلاصه، تغييرات عوامل خارجي مستلزم انطباق يا انقراض سازماني هستند و تنها شركتهايي كه بتوانند خود را به نيروي محركهي هوشمندترو كارآمدتر در برابر تغييرات، تبديل كنند، در هزارهي نوين موفق خواهند بود. همان طور كه يكي از پيشگامان سازمانهاي يادگيرنده به نام رجينالد ريوانز. Reginald Revans. (١٩٨2) اشاره ميكند: “يادگيري در درون سازمان بايد مساوي يا بيشتر از تغيير خارج از سازمان باشد، در غير اين صورت سازمان ميميرد” (Revans, 1982). در نتیجه، سازمانهايي كه سريعتر ياد ميگيرند، با سرعت بيشتري خود را با شرايط محيطي تطبيق داده و مزيتهاي استراتژيك چشمگيري را در دنياي كسب و كار به دست ميآورند. سازمان يادگيرندهي نوين قادر است كه نبوغ جمعي افراد خود را در سطوح فردي، گروهي و سازماني پرورش دهد. اين قابليت كه با شرايط سازماني، فناوري، مديريت دانش و توانمندسازي افراد عجين ميشود، سازمانها را قادر ميسازد تا از تبعات منفي رقابت به دور باشند. هشت عامل مهمي كه دنياي كسب و كار را تغيير داده و يادگيري سازماني گسترده را در قرن بيست و يكم اجتناب ناپذير خواهند نمود، به شرح زير هستند